5 سال پیش بود که در یک شب زمستانی، اتفاقی تلخ افتاد. سردار مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی و جمعی از یارانش به دست آمریکای خونخوار به شهادت رسیدند. این خبر تلخ خیلی زود بین مردم منتشر و موجب حزن و اندوه مردم سراسر ایران و سایر مردم آزادیخواه جهان شد.
مردم ایران سربازی عزیز و فرماندهای مجاهد را از دست داده بودند؛ سربازی که عمر و جان خود را برای امنیت و سربلندی مردم ایران صرف نمود؛ و حالا دور از وطن به شهادت رسیده بود.
این شهادت به حدی تأثیرگذار بود که نه تنها مردم عزیز ایران، بلکه بسیاری از مردم دنیا را نیز متأثر کرد و حتی تعدادی از رهبرها و شخصیتهای بینالمللی نیز این حادثه غمانگیز ابراز تأسف کردند.
اما مقام معظم رهبری در پنجمین سالروز شهادت ایشان در مورد مکتب شهید سلیمانی فرمودند: «این مکتب، همان مکتب اسلام و قرآن است. که شهید سلیمانی با پایبندی به آن، تبدیل به «شاخص، مرکز و محور» شد؛ و ما نیز اگر همان ایمان و عمل صالح را داشته باشیم، میتوانیم تبدیل به سلیمانی و مشمول لطف الهی شویم.»
مکتب شهید سلیمانی مبتنی بر صدق و اخلاص بود؛ صدق و اخلاصی که در نهایت موجب شد تا ایشان خودش را در برابر خدا، انقلاب و مردم در نظر نگیرد و طبق فرمودهی رهبری چنین رویکردهایی است که میتواند ما را نیز به جایگاه شهید سلیمانی برساند.
اما یکی از اتفاقاتی که هم در زمان حیات طیبه شهید سلیمانی و هم پس از شهادت افتاد. نقش بیبدیل ایشان برای ارتقاء هر چه بیشتر به جایگاه شهادت بود که در ادامه بیشتر در مورد آن صحبت میکنیم.
شخص حاج قاسم
حاج قاسم بهخودی خود علیرغم همه تجربیات و جایگاه رفیعش در زمینه نظامی، به هیچوجه بهدنبال ارتقاء جایگاه یا حفظ جان خود نبود. حتی محافظانش در تعجب بودند چرا در این شرایط که بارها تهدید به ترور شده بود باز هم در میدان جنگ و بین مردم حاضر میشد؛ و میگفت محافظان کاری به کارش نداشته باشند.
همین اتفاق نشان میدهد که حاج قاسم ترسی از مرگ نداشته و چنین مرگی را شهادت میداند. این رویکرد با حضور او در میدان به ارتقاء فرهنگ شهادت در جامعه منجر میشود. در حقیقت سربازان وقتی فرمانده را در جلوی میدان نبرد میبینند دیگر از مرگ نمیهراسند.
رهبری جبهه مقاومت
این بزرگسرباز رهبر انقلاب، در مجموعه سپاه قدس در مبارزه با تهدیدهای داخلی و بینالمللی، نقشی پررنگ داشت. حاج قاسم بسیاری از سربازانش را با دستان خود تشییع و تدفین کرد؛ که این اتفاق یعنی من هم پیرو دوستان و همرزمان خود هستم و همین راه را پیگیری میکنم.
این رویکرد یعنی حاج قاسم خودش و با رفتارش دم از شهادت میزند. و تبلیغ میکند که مرگ در راه خدا افتخاری بزرگ است.
شهادتطلبی در عمل
حاج قاسم سلیمانی در بسیاری از سخنرانیهایش آرزوی شهادت میکرد. او از شهدای بزرگ و همرزمانش یاد میکرد به حال آنها غبطه میخورد. مثلاً حاج قاسم هنوز هم در رثای میرحسینی، و کاظمی صحبت میکرد و برای فراق آنها اشک میریخت.
در کنار این صحبتکردن، رفتار شهید سلیمانی نیز مثل شهدا بود. همین ایمان و عمل صالح به عنوان مجموعهای از خصلتهای اخلاقی، نمادی از زندگی به سبک یک شهید و تبلیغی برای شهید و شهادت است.
در بین مردم
حاج قاسم بدون هیچگونه پروتکل مرسوم در بین مردم حاضر میشد؛ و با کوچک و بزرگ عکس سلفی میگرفت. ایشان همچنین به خانواده شهدا احترام زیادی میگذاشت؛ و حتی در میدان نبرد نیز دست از مشکلگشایی و احوالپرسی از خانواده شهدا به صورت تلفنی بر نمیداشتند.
در مراسماتی که برای گرامیداشت خانواده شهدا برگزار میشد؛ حاج قاسم شخصاً حضور داشت و یکییکی فرزندان، بهویژه کودکان شهدا را بغل میکرد، و از آنها دلجویی میکرد. همچنین علیرغم همه مشغلههای کاری و حضور در میدانهای نبرد، حاج قاسم برنامهای منظم برای سرکشی از خانواده شهدا، بهویژه شهدای مدافع حرم داشت که این اهتمام بهعنوان الگویی برای مردم همواره بر سر زبانها بود.
جمعبندی
تبلیغ یک فرهنگ یا ارتقای آن در جامعه، فقط با زبان میسر نیست و باید در کنار آن با عمل نیز همراه باشد، تا لایههای مختلف جامعه بتوانند با آن موضوع آشنا شوند و قبولش کنند.
شهید سلیمانی با اهدا نمودن جانش به مردم، و ریختهشدن خونش در عمل، فرهنگ شهادت را تبلیغ کرد. و امروز شاهد این هستیم که سیدالشهدای مقاومت، به الگویی ملی و بینالمللی برای مبارزه با ظلم و به نماد شهادت در عصر معاصر تبدیل شده است.
محمد جواد قائدی
مردم ایران سربازی عزیز و فرماندهای مجاهد را از دست داده بودند؛ سربازی که عمر و جان خود را برای امنیت و سربلندی مردم ایران صرف نمود؛ و حالا دور از وطن به شهادت رسیده بود.
این شهادت به حدی تأثیرگذار بود که نه تنها مردم عزیز ایران، بلکه بسیاری از مردم دنیا را نیز متأثر کرد و حتی تعدادی از رهبرها و شخصیتهای بینالمللی نیز این حادثه غمانگیز ابراز تأسف کردند.
اما مقام معظم رهبری در پنجمین سالروز شهادت ایشان در مورد مکتب شهید سلیمانی فرمودند: «این مکتب، همان مکتب اسلام و قرآن است. که شهید سلیمانی با پایبندی به آن، تبدیل به «شاخص، مرکز و محور» شد؛ و ما نیز اگر همان ایمان و عمل صالح را داشته باشیم، میتوانیم تبدیل به سلیمانی و مشمول لطف الهی شویم.»
مکتب شهید سلیمانی مبتنی بر صدق و اخلاص بود؛ صدق و اخلاصی که در نهایت موجب شد تا ایشان خودش را در برابر خدا، انقلاب و مردم در نظر نگیرد و طبق فرمودهی رهبری چنین رویکردهایی است که میتواند ما را نیز به جایگاه شهید سلیمانی برساند.
اما یکی از اتفاقاتی که هم در زمان حیات طیبه شهید سلیمانی و هم پس از شهادت افتاد. نقش بیبدیل ایشان برای ارتقاء هر چه بیشتر به جایگاه شهادت بود که در ادامه بیشتر در مورد آن صحبت میکنیم.
شخص حاج قاسم
حاج قاسم بهخودی خود علیرغم همه تجربیات و جایگاه رفیعش در زمینه نظامی، به هیچوجه بهدنبال ارتقاء جایگاه یا حفظ جان خود نبود. حتی محافظانش در تعجب بودند چرا در این شرایط که بارها تهدید به ترور شده بود باز هم در میدان جنگ و بین مردم حاضر میشد؛ و میگفت محافظان کاری به کارش نداشته باشند.
همین اتفاق نشان میدهد که حاج قاسم ترسی از مرگ نداشته و چنین مرگی را شهادت میداند. این رویکرد با حضور او در میدان به ارتقاء فرهنگ شهادت در جامعه منجر میشود. در حقیقت سربازان وقتی فرمانده را در جلوی میدان نبرد میبینند دیگر از مرگ نمیهراسند.
رهبری جبهه مقاومت
این بزرگسرباز رهبر انقلاب، در مجموعه سپاه قدس در مبارزه با تهدیدهای داخلی و بینالمللی، نقشی پررنگ داشت. حاج قاسم بسیاری از سربازانش را با دستان خود تشییع و تدفین کرد؛ که این اتفاق یعنی من هم پیرو دوستان و همرزمان خود هستم و همین راه را پیگیری میکنم.
این رویکرد یعنی حاج قاسم خودش و با رفتارش دم از شهادت میزند. و تبلیغ میکند که مرگ در راه خدا افتخاری بزرگ است.
شهادتطلبی در عمل
حاج قاسم سلیمانی در بسیاری از سخنرانیهایش آرزوی شهادت میکرد. او از شهدای بزرگ و همرزمانش یاد میکرد به حال آنها غبطه میخورد. مثلاً حاج قاسم هنوز هم در رثای میرحسینی، و کاظمی صحبت میکرد و برای فراق آنها اشک میریخت.
در کنار این صحبتکردن، رفتار شهید سلیمانی نیز مثل شهدا بود. همین ایمان و عمل صالح به عنوان مجموعهای از خصلتهای اخلاقی، نمادی از زندگی به سبک یک شهید و تبلیغی برای شهید و شهادت است.
در بین مردم
حاج قاسم بدون هیچگونه پروتکل مرسوم در بین مردم حاضر میشد؛ و با کوچک و بزرگ عکس سلفی میگرفت. ایشان همچنین به خانواده شهدا احترام زیادی میگذاشت؛ و حتی در میدان نبرد نیز دست از مشکلگشایی و احوالپرسی از خانواده شهدا به صورت تلفنی بر نمیداشتند.
در مراسماتی که برای گرامیداشت خانواده شهدا برگزار میشد؛ حاج قاسم شخصاً حضور داشت و یکییکی فرزندان، بهویژه کودکان شهدا را بغل میکرد، و از آنها دلجویی میکرد. همچنین علیرغم همه مشغلههای کاری و حضور در میدانهای نبرد، حاج قاسم برنامهای منظم برای سرکشی از خانواده شهدا، بهویژه شهدای مدافع حرم داشت که این اهتمام بهعنوان الگویی برای مردم همواره بر سر زبانها بود.
جمعبندی
تبلیغ یک فرهنگ یا ارتقای آن در جامعه، فقط با زبان میسر نیست و باید در کنار آن با عمل نیز همراه باشد، تا لایههای مختلف جامعه بتوانند با آن موضوع آشنا شوند و قبولش کنند.
شهید سلیمانی با اهدا نمودن جانش به مردم، و ریختهشدن خونش در عمل، فرهنگ شهادت را تبلیغ کرد. و امروز شاهد این هستیم که سیدالشهدای مقاومت، به الگویی ملی و بینالمللی برای مبارزه با ظلم و به نماد شهادت در عصر معاصر تبدیل شده است.
محمد جواد قائدی
نظر
ارسال نظر برای این مطلب