ارتباط هایی با این فرد برقرار کردیم.گفت میخواهم با سردارسلیمانی صحبت کنم.به حاجی گفتم و ایشان قبول کردند.در مقر لشکرثارا…،جلسه از ساعت ده تا نیمه شب طول کشید.جلسه که تمام شد،رفت و توی ماشینش نشست.دیدم مانند بچه ای که مادر خود را ازدست داده باشد،گریه می کند.اتفاقی برای شما افتاده؟ابهت آقای سلیمانی منو گرفته،از خودم خجالت میکشم که دست به شرارت می زدم.با آنکه درجلسه عنوان شده بود که تأمین شما ممکن است درست نشود،گفت:من دنبال شرارت نمی رم ومنتظر می مونم تا تأمینم درست بشه.خانواده خود را چند روز جلوی سپاه کهنوج آورد تا تأمین بگیرد.تأمین او درست شد و حاج قاسم تماس گرفت که او را به کرمان بیاورید.آوردیم و در منزل یکی از اقوامش مستقر کردیم.بعد از چند روز گفت:اونو به مشهد بفرستین.فردی که شرارت های وحشتناکی انجام داده بود،تحت تأثیر حاج قاسم قرار گرفت و توبه کرد.اوکسی شده بودکه در ماه محرم برای امام حسین علیهِ السّلام عزاداری و روضه خوانی برگزار می کرد.
نقل از:ابراهیم شهریاری فرمانده گردان ۴۲۰ لشکر ۴۱ ثارالله یاران شاهد ۱۷۱
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب