مطالب

تمام دل‌ خوشی‌اش سر زدن‌های گاه‌ و بیگاه حاج‌ قاسم بود…


پنج شنبه , 19 مرداد 1402
تمام دل‌ خوشی‌اش سر زدن‌های گاه‌ و بیگاه حاج‌ قاسم بود…

سال‌ها از شهادت پسرش میگذشت.آخر عمری تمام دل‌خوشی‌اش سر زدن‌های گاه‌وبیگاه حاج‌قاسم بود.بوی آبگوشت خانه را پر کرده بود.حاجی مثل همیشه آمده بود برای احوال پرسی. وقت زیادی نداشت،باید میرفت تا به بقیه برنامه‌هاش برسد؛اما مادر شهید خواسته دیگری داشت:«من تنها هستم حاجی.بمون ناهار رو باهم بخوریم.»هیچوقت روی مادران شهدا را زمین نمی زد.در مرامش نبود.آنروز تا غذا آماده شود،دو سه‌ ساعتی مونس تنهاییِ پیرزن شد…



حاج حسین کاجیسلیمانی عزیز، ص۱۲۷
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

فرماندهٔ کتاب‌خوان
یکشنبه , 27 آبان 1403

فرماندهٔ کتاب‌خوان

کاغذ را از دستم قاپید...
شنبه , 26 آبان 1403

کاغذ را از دستم قاپید...