مطالب

برگرد


سه شنبه , 13 دی 1401
برگرد

دلنوشته از زخم متولد می‌شود، از درد، از داغی که سرد نمی‌شود، از دستی که قطع شد و از انگشترش شناختند و درباره آن نوشتند: «این دست کسی است که میلیون‌ها انسان بی‌گناه را از یوغ ستم جنایت‌های تروریسم جهانی نجات داد و انتقام صدها هزار قربانی را از آنها گرفت؛ سپس خود توسط دولت تروریست‌پرور آمریکا به شهادت رسید؛ تروری ناجوانمردانه که خشم خدا را برانگیخت و بعد از آن خداوند دست‌دادن را در دنیا حرام کرد…».



هیچ وقت نتوانستم یا شاید رویم نشد به کسی بگویم خدا هم از دست این مردم خشمگین است؛ سردار را برد و کرونا را فرستاد. فرقی نمی‌کند عذاب از کجا بیاید؛ خدا مسبب‌الاسباب است؛ به دست گروهی، گروهی دیگر را از میان می‌برد. همیشه می‌گفتم اگر سردار بود، کرونا نمی‌آمد یا حتماً کرونا را درمان می‌کرد یا اینکه وضعمان این‌قدر به هم ریخته نبود. هر بار با شنیدن خبر تعداد جان‌باختگان، ذهنم فقط به سمت شما می‌رود و خدا می‌داند روزی چند بار به یاد شما می‌افتم!



 می‌روم حیاط پشتی زیر باران و هم‌صدا با باران می‌بارم. دردناک می‌بارم و می‌گویم سردار، تا بودی امنیت داشتیم. نبود کرونا هم یک امنیت بود. امنیت بود که ریه‌هایمان پر از زندگی بود و بی‌هیچ تب‌وتابی به همدیگر دست می‌دادیم و یکدیگر را تنگ در آغوش می‌گرفتیم و می‌خندیدیم؛ ولی اکنون حرام شده است. بزرگی می‌گفت وقتی دست می‌دهی، انگشت اشاره‌ات را روی نبض طرف مقابلت بگذار، مهر و محبت را بیشتر می‌کند. دلم برای آن فشار انگشت و آن مهر و محبت تنگ شده است. استرس‌ها هم بیش از پیش شده است. تمام خاورمیانه ناامن است و ما در میانه شعله‌های جنگ و تجاوز، هنوز شب‌ها راحت به ‌خواب می‌رویم، بی‌هیچ هراسی از شلیک‌های ناگهانی. این تنها پلی است که مرا به غیرت ملی‌ات پیوند می‌زند، برای امنیتی که آرزویت بود.



هنوز دلتنگی‌ام بعد از دو سال کم نشده است. حتی همین حالا که باران می‌بارد، دلم بیشتر هوایت را می‌کند. می‌دانی دو بار خواب دیدم اسیر شده‌ام؟ منتظر تعبیرش شوم یا آمدنت؟ حاجی، هنوز اشک چشمم خشک نشده است. هنوز شب‌ها بعد از زیارت عاشورا از خدا می‌خواهم برگردی. انتقام نمی‌خواهم؛ فقط برگرد!



فاطمه رجبی
۰


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

دختر عزیز من آرامش من فدای آرامش آنان
سه شنبه , 25 اردیبهشت 1403

دختر عزیز من آرامش من فدای آرامش آنان

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان
دوشنبه , 24 اردیبهشت 1403

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان

هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
پنج شنبه , 20 اردیبهشت 1403

هنوز دیده به دیدارت آرزومند است

بیش از این کاش با خدا باشیم...
جمعه , 14 اردیبهشت 1403

بیش از این کاش با خدا باشیم...