مطالب

«برجک نادر شاه»


یکشنبه , 7 خرداد 1402
«برجک نادر شاه»

یک روز با حاج قاسم به سرکشی مناطق مرزی رفتیم.برجکی بود، بنام برجک نادرشاه.پیاده شد با تک تک سربازان دست داد.بعد هم گفت: برید غذاتونو بیارید.رفتند و غذایشان را آوردند.نشست کنار برجک ‌همراه آن ها غذا خورد. فرمانده پاسگاه گوشه ای نشست و شروع کرد به گریه.رفتم پیشش.کسی چیزی گفته؟اتفاقی افتاده؟نه گریه به حال خودمه.فرمانده قرارگاه قدس با درجه سرتیپ تمامی میاد و با این بچه ها غذا میخوره، لباساشونو نگاه میکنه، گردن هاشونو نگاه میکنه، غذاهاشونو کنترل میکنه،اصلاً انگار نه انگار که فرمانده است…



نشریه یاران شاهد ۱۷۱
۰


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

دختر عزیز من آرامش من فدای آرامش آنان
سه شنبه , 25 اردیبهشت 1403

دختر عزیز من آرامش من فدای آرامش آنان

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان
دوشنبه , 24 اردیبهشت 1403

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان

هنوز دیده به دیدارت آرزومند است
پنج شنبه , 20 اردیبهشت 1403

هنوز دیده به دیدارت آرزومند است

بیش از این کاش با خدا باشیم...
جمعه , 14 اردیبهشت 1403

بیش از این کاش با خدا باشیم...