بسم الله الرحمن الرحیم
اول کتاب نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم
الی عزیزتی الحبیبه کوثر (انا اعطیناک الکوثر)
و هی فی ایامها الاولی لعقدها الذی أرجوف الله سبحانه و تعالی ان یکون مقدمه لزواج مبارک، و لتشکیل عائله طیبه و مؤمنه.
الیک ایتها العزیزه أحدی قصه (صباح) هذه البنت المجاهده الصابره و المبارکه
عسی أن یکون من قدوه و تجربه و التوفیق فی حیاتک السعیده ان شاءالله
۱۹/۹/۲۰۱۹
أبوک جمال (أبو کوثر)
شهید ابومهدی المهندس در ابتدای این کتاب خطاب به دخترش نوشته است:
به عزیزم… عشقم کوثر (وما کوثر را به تو عطا کردیم)
که تنها چند روز از پیوند عقدش میگذرد؛ از خداوند عزوجل میخواهم که این عقد، مقدمه ازدواجی مبارک و تشکیل خانوادهای صالح و مؤمن باشد.
روایت «صباح» این دختر مجاهد و صبور و مبارک را به تو عزیز دلم تقدیم میکنم و امیدوارم که او برای تو اسوه و تجربه باشد. برایت طول عمر و توفیق را در زندگی سعادتمندانه ات ارزو میکنم انشاءالله…
پدرت جمال (ابوکوثر)
همینقدر عاشق ایران و دفاع مقدس بود که به دختر تازه عروسش، کتاب هدیه داد: خاطرات صباح وطنخواه. نوشته فاطمه دوستکامی، انتشارات سوره مهر.
*
یادداشتش روی برای کتاب «برایم حافظ بگیر» خاطرات فرمانده شهید شعبان نصیری مشاور حاجقاسم، یادگار ماند:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر شعبان نصیری (رضوان الله تعالی علیه) که بیش از سیسال است او را میشناسم. مجاهدی پاسدار، در مسیر نهضتِ امام خمینی (قدس الله نفسه الزکیه) و مدافع حریم اسلام و سرزمین جمهوری اسلامی، در مقابل دشمنی صدام بود.
شعبان نصیری، بیش از سه دهه، در مسیرِ امام و مسیر ولایت، به رهبری آیه الله العظمی سید علی خامنهای – مد ظله العالی – باقی ماند. او را فرماندهای فروتن و اسوهای برای تمامی برادران مجاهدش دانستم. از همان روزهای ابتدایی، در تأسیس بدر مشارکت کرد و در تأسیس و تقویت بسیج مردمی عراق، در مه مترین و شدیدترین نبردهایش بر علیه داعش، نقش داشت.
او را در اهواز و در هور الهویزه شناختم؛ و در فلوجه و صلاح الدین شناختم اش؛ تا این که در موصل، آغشته به خون به شهادت م یرسد.
سلام بر تو! روزی که زاده شدی و روزی که جهاد کردی و روزی که شهید شدی و روزی که زنده مبعوث خواهی شد.
برادر کوچک تو
ابومهدی المهندس
۲۸ شعبان
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب