مطالب

انگار از همان اول برای خدمت آفریده شده…


شنبه , 24 تیر 1402
انگار از همان اول برای خدمت آفریده شده…

یکسال تابستان،پدر سردار گفته بود برای اول مهر برای قاسم دوچرخه میخرد.مهر که به مدرسه رفتم،دیدم قاسم پیاده می آید!!گفتم: مگر قرار نبود برایت دوچرخه بخرند؟سردار لبخندی زد و گفت:پدرم به من گفته،“گرد نان پدر چه میگردی؟پدر خویش باش اگر مردی! “



دستی به شانه ام زد و گفت:رضا، باید روی پای خودم بایستم و متکی به پدر نباشم.و اینچنین بود که سردار در هتل کسرا کرمان مشغول به کار شد.انگار از همان اول برای خدمت آفریده شده و کار، برایش عار نبود…



نقل از:آقای رضا دوست محمدی(فرمانده حوزه مقاومت بسیج قنات ملک)
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

دختر عزیز من آرامش من فدای آرامش آنان
سه شنبه , 25 اردیبهشت 1403

دختر عزیز من آرامش من فدای آرامش آنان

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان
دوشنبه , 24 اردیبهشت 1403

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان

ای چشم تو شیشه عمر من...
شنبه , 22 اردیبهشت 1403

ای چشم تو شیشه عمر من...

تلاش مذبوحانه
جمعه , 21 اردیبهشت 1403

تلاش مذبوحانه