درست است که واژهها ظرفهای خالی هستند که در آنها معنا میریزیم؟وقتی حرف از ارزش میشود بارش کلامی و معنای آن چیزی را در ذهن تداعی میکند که جای تأمل دارد.ارزش چه چیزی؟ارزش وحدت و اتحاد چه زیبا کلامی با چه معناهای عمیقی.چه زیبا آنجا که حاج قاسم میگوید:مهمترین منشاء قدرت و عزت،وحدت حول ارزشها و اصول است،و اگر ما پیرامون موضوعات محوری وحدت نداشته باشیم هر کسی و به هر میزانی بخواهد در تضعیف عزت این ملت نقش داشته باشد او مقصر است. پس ارزش و وحدت و اتحاد با هم عجیناند.و وحدتی به سرانجام می رسد که حول اصول باشد و این کلام گهربار سردار دلها ،چه زیبا توصیف می کند که تضعیف کنندگان وحدت مقصرند چرا که ارزشی را پایمال میکنند که با چه زحمتها به وجود آمده است.و این جاست که اتحاد و وحدت خود ارزشی از ارزشهای یک ملت است که باید حفظ شود.
وحدت و اتحاد دو رکن جداییناپذیر
اتحاد نخ تسبیحی است که مهرهها را کنار هم نگه میدارد،و ارتباط منظمی بین آنها برقرار میکند و از پراکندگی و جدایی آنها را حفظ میکند.اگر نخ تسبیح پاره شود ارتباط بین مهرهها قطع و هر کدام متفرق می شوند و زمانی نام آن تسبیح است که دانهها پشت سر هم و در کنار هم باشند.و وحدت عامل مهم حرکت برای مهرهها است که ناتوانیها را توان بخشیده و ناممکنها راممکن ساخته.و وحدت و اتحاد زمانی محقق می شود که برای هدفی والا و معین گام بردارند آنگاه است که همه یک سو و یک دل می شوند و مسیری را میپیمایند که هر مانع صعب العبوری را برداشته و خود را برای رسیدن به هدف موظف میدانند و دست از تلاش برنمیدارند.به گفتهی حاج قاسم هر چه مقصد را عالیتر کنیم انسجام جامعه بیشتر میشود و در مقاصد عالی مردم انسجام پیدا میکنند و قلبهای مردم به آن سمت حرکت میکند.مردم ما مهرههای تسبیحاند و وحدت واتحاد نیرو محرکهی آن هاست برای رسیدن به ارزشها و اصولی که حول آن جمع شدیم.نخ تسبیح ما رهبری است که ما را دور هم نگه داشته تا بتوانیم به ارزشهای والایمان برسیم.واین مهم جز با اتحاد و وحدت محقق نمیشود.
اصل مشترک اصل برادری با حفظ وحدت و اتحاد
به گفتهی حاج قاسم ما یک اصل مشترک داریم و آن اصل برادری است و ما یک خانواده هستیم و باید این خانواده را حفظ کنیم.همهی مسلمانان با هر مذهبی دشمنان مشترک دارند و دشمنی دشمنان با اصول ارزشی است و مسلمانان باید به خوبی بدانند که هدف مشترک همهی ما حفظ اصول ماست. و وحدت پیرامون اصول یک امر حقیقی است که باید بشود. مهم ترین مؤلفهای که در وحدت باید اتفاق بیوفتد وحدت حول دشمن است.و شناخت دشمن یک امر واجب است چرا که اگر دشمن را به خوبی نشناسیم دوست از دشمن مشخص نمی شود و شکست محقق می شود و اینجاست که باید معرفت کرد.و شناخت خود را بالا ببریم که اصل برادری ما را به هم نریزند و این مهم با همدلی وهمیاری و انسجام محقق میشود .چرا که حاج قاسم خود عامل وحدتی بود که دلها را به هم نزدیک میکرد و درتمام حرکتها و فعالیتشان به گونهای برخورد میکردند که خدشهای به اتحاد و وحدت مردم وارد نشود بلکه دلها را همسو میکردند حاج قاسم خود قطب وحدت مردم بود.
خیانت کنندگان در اتحاد و وحدت
کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانت است،ترویج فهم غلط از دشمن در جامعه و حساسیت جامعه را از بین بردن و جامعه را سرد کردن و در درون آن تفرقه ایجاد کردن خیانت است.این بعد مهمی است و ابعاد گوناگونی دارد.نباید در خط مقدم جنگ دوصدا بلند شود،چرا که دوست ازدشمن شناخته نمیشود و شناخت دشمن خود یک مؤلفهی ارزشمند است چرا که با تحقیق و تجربه می توان به آن پی برد .اینجاست که اگر کسی به دنبال شناخت دشمن رفت و به عملکرد و سیطره وسیاستهای دشمن نگاه کند فریب نمیخورد.و اگر کسی در شناخت دشمن آدرس غلط بدهد و جامعه را گمراه کند خیانتی بس بزرگ کرده که انحاد و وحدت مردم را ازبین برده و با خیانت است که خانواده متلاشی می شود و وقتی دانههای تسبیح متفرق شدند آنگاه نفوذ راحت میشود و دشمن به هدف خود که بر هم زدن اتحاد و همدلی و یکسویی است میرسد.
جمله شاخص از حاج قاسم:اگر در خط مقدم شما دو صدا بلند شد و یکی فریاد زد این دشمن نیست دوست است و دیگری گفت این دشمن است این همان انفاقی است که در جنگ صفین افتاد طومار سپاه امیرالمؤمنین را به هم ریخت و از درون آن خوارج متولد شدند.وحدت پیرامون اصول یک امر حقیقی است که باید بشود.
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب