مطالب

اسرائیل با شهدای زنده می‌جنگد!


یکشنبه , 11 آذر 1403
اسرائیل با شهدای زنده می‌جنگد!
جمله شاخص: سرخ است این راه؛ منتظر بمان اسرائیل. که سردارمان گفته است: «مرد این میدان ما هستیم برای شما!»

اسرائیل سالهاست که با شهدای زنده می‌جنگد. آدم‌هایی که نه تنها آرمان‌شان شهادت است؛ بلکه هدف تک‌تک لحظه‌های زندگیشان شهید شدن است. درست مثل دونده‌ای که حتی در تمام طول سال غذایش را در تعادل نگه می‌دارد؛ و همیشه قوای جسمانی‌اش را حفظ می‌کند؛ تا برای رسیدن به خط پایان، بهترین عملکرد را داشته باشد. حاج عماد مغنیه، حاج قاسم سلیمانی، سیدعباس موسوی، سیدحسن نصرالله...هیچ فرقی نمی‌کند! همه‌ی این شهدا، پیش از آنکه به شهادت برسند، آن‌را زیسته‌اند. طوری زندگی کرده‌اند که گویی هرلحظه شهادت روبرویشان است.
اسرائیل گویی که با ارتشی بی نفوذ و خلل ناپذیر می‌جنگد. این را قطعا در این سالها به خوبی فهمیده است. ارتشی که اراده فولادینش را از توسل به پرچم افراشته‌ی ثارالله می‌گیرد، و هر ضربتی که بخورد، گویی یک قدم به مقصودش نزدیک‌ترشده است.
چطور می‌شود، آدمی هم حیاتش برای دشمن ضرر باشد، هم شهادتش؟! دشمن در مقابل چنین انسان‌هایی چه کاری می‌تواند بکند؟! هیچ راهی نیست. هر سردارسلیمانی که زمین بیفتد، قاسم‌هایی دیگر به پا خواهند خواست و هر دبیرکل حزب اللهی که جام شهادت را از دستان مولا بگیرد، دبیرکل دیگری جای او را پر خواهد کرد. شهادت اینطور است. و لشکری که اسرائیل با آن می‌جنگد. همه شهدای زنده‌اند.
سید حسن نصرالله، درپیامی که پس از شهادت حاج قاسم منتشر کرد، چنین راهی را پیش روی ما نیز قرار داده بود :
«ما کسانی هستیم که پس از او باقی مانده‌ایم و راهش را ادامه خواهیم داد. وشب و روز برای تحقق اهدافش تلاش خواهیم کرد، و پرچمش را در همه‌ی میادین و جبهه‌ها به اهتزاز در خواهیم آورد. و محور مقاومت به برکت خون پاکش به پیروزی‌های بزرگی خواهد رسید همانطور که با حضور همیشگی و جهاد مداومش به بزرگی دست یافت. قصاص عادلانه قاتلان جنایت کارش که بدترین اشرار این جهان هستند، مسئولیت و امانت و دغدغه همه مبارزان مقاومت در سراسر جهان خواهد بود.»
سیدحسن پس از سردار، همان راهی را رفت که جز به مقصد شهادت منتهی نمی‌شد. باکسانی که از مرگ هراسی ندارند و بلکه برایش آغوش باز می‌کنند اسرائیل چگونه می‌تواند بجنگد؟! این جنگی است که فتح همیشه در آن با حزب خداست. با جبهه‌ی مقاومت و با سربازان امام زمان (عج) است. سیدحسن با اشاره به همین ناتوانی دشمن خطاب به رژیم صهیونیستی می‌گفت: «ما به استقبال مرگ می‌رویم اما شما از آن فرار می‌کنید».
در این شوق مرگ، سری است که رهبر معظم انقلاب، با بیانی ساده در مورد حاج قاسم آن‌را فرموده‌اند: «* آن مردی که می‌رود جلوی دشمن و واهمه نمی‌کند؛ و در همه‌ی میدان‌ها نه خستگی می‌فهمد، نه سرما می‌فهمد، نه گرما می‌فهمد، این اگر چنانچه در درون خودش در آن جهاد اکبر پیروز نشده بود، این جور نمی‌توانست جلوی دشمن برود.»
در کلام رهبری، رمز پیروزی در مقابل دشمن، فتحی است که ابتدا در دورن شهدا رخ می‌دهد. جهاد اکبری که شهید از آن روسپید بیرون می‌آید و آماده‌ی دیدار با محبوبش می‌شود. شهید سلیمانی در مکتبی پرورش یافته بود که این آمادگی ذره ذره در وجودش حلول کرده بود. او پس از جنگ تحمیلی، سرداری بود که دیگر در تمام وجوه خودساخته و کم نظیر گشته بود.
سید حسن نصرالله در خلال جنگ سی و سه روزه لبنان، تصویری از مکتب سلیمانی را این‌طور بیان می‌کند:
«وقتی درباره مکتب فکری حاج قاسم حرف می‌زنیم، واقعا درباره‌ی خطر پذیری حرف می‌زنیم. او هر لحظه با مرگ رو به رو می‌شد. همیشه به خط مقدم می‌رفت و من همیشه در این باره با او مخالفت می‌کردم، همیشه سعی می‌کردم او را پشت خط مقدم نگه دارم اما هیچ کدام‌مان نمی‎توانستیم متوقفش کنیم. حاج قاسم می‌توانست سختی و روزهای سخت را تحمل کند.»
و حالا که سردار سلیمانی، دست‌ها را ازهم باز کرده و در کنار یاران شهیدش ایستاده است؛ تا آغوش باز کند برای سیدحسن، فصل تازه‌ای از مبارزه با صهیون رقم می‌خورد. فصلی که نوبت به ما رسیده. از جهاد اکبر، تا جنگیدن در میانه‌ی میدان. همه‌ی این‌ها با توسل به مکتب عاشورایی سید الشهدا و با الگو گرفتن از سردار عزیزمان ممکن است.
حالا که جهان دیگر از قاب کوچک تلویزیون شاهد سخنرانی‌های کوبنده‌ی سید حسن نیست، ما صدایش را در طنین الله‌اکبرهایمان، دوباره بر سر اسرائیل همچون فتاحی بی پروا خالی می‌کنیم. ما صدای سید حسن را گرچه نمی‌شنویم؛ اما حرفهایش را با گوش جان شنیده‌ایم. و راهش را همان‌گونه که خواسته بود ادامه خواهیم داد.
امروز لبنان با ایران فرقی ندارد. امت واحده اسلامی، در جنگی که دشمن ذلیلانه از آن می‌هراسد، پیروزی را از آن خود می‌کند. هنوز هم شهدای زنده‌ای هستند که در لبنان نفس می‌کشند. در غزه تا پای جان می‌جنگند؛ و در فلسطین مشت گره کرده‌شان هرگز وا نشده.
اسرائیل سال‌هاست، پا درجنگی از پیش باخته گذاشته. واین‌را خودش خوب می‌داند. می‌داند که هر کودک ما سرداری است برای روزهای آینده؛ می‌داند که سیدحسن‌های بسیاری در لبنان متولد خواهند شد. و خانه‌ی سست‌تر از خانه‌ی عنکبوتش را نابود خواهند کرد. می‌داند که حالا شمار شهدای کودک و نوزاد غزه، از همیشه‌ی تاریخ بیشتر است.
سرخ است این راه؛ منتظر بمان اسرائیل. که سردارمان گفته است: «مرد این میدان ما هستیم برای شما!»

حکیمه سادات نظیری


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب